نقش زنان ايراني در قيام مشروطه
زنان ایرانی در مبارزات مشروطیت فعالانه شرکت داشتند و از حدود سال ۱۲۸۵ سازمانهای زنان شکل گرفتند و در مشروطه خواهی شرکت کردند. اما این جنبش ملی زنان، یک خرده جنبش و بخشی از جنبش بزرگ ملی ایران با هدف استقلال کشور و اجرای قانون اساسی بود. مشارکت زنان در این وقایع سیاسی خودجوش بود و از احساسات ملیگرایانه جدید آنها و تمایل ِ به رسمیت شناخته شدن نیرو میگرفت[۱].
تشکلهای زنان در انقلاب مشروطیت که در دوره اوّل انقلاب مشروطیت در ایران در دفاع از انقلاب مشروطیت و احقاق حق برابری و رفع ستم بر زنان بوجود آمدند متنوع و بیشمار بودند[۲].
در جریان تحولات سیاسی انقلاب مشروطه فعالیت بیرونی*[۳] زنان بیشتر شد. انجمنهای خصوصی و سازمانهای مخفی ایجاد کردند، در تظاهرات شرکت کردند، و برای مشروطیت هم به مبارزههای مسلحانه و هم اقدامات غیرخشونتآمیز پرداختند [۴]. هرچند که سرانجام در قانون اساسی مشروطه (۱۲۸۵) بسیاری از حقوق زنان نادیده گرفته شد (قوانین ازدواج، طلاق، سرپرستی فرزند و ...) و زنان را درکنار مهجوران و مجرمان از حق رای محروم کرده بود[۵].
پیشینه
در دوران قاجار نگرش زنان به وضعیت خود پذیرش سرنوشت و تسلیم بود. به دختران از کوچکی ساکت نشستن و تحرک کم، سوال نکردن و اطاعت کردن از مردان -حتی برادر کوچکتر خود- آموزش داده میشد. این الگوی جامعهپذیری تا دورههای بعد نیز ادامه یافت. [۵]
در این دوران هیچ گروه اجتماعی نمیتوانست از حقوق و منافع خود دفاع کند که با جداسازی جنسیتی شدیدی که در این دوران وجود داشت *[۶]، در مورد زنان شدیدتر میشد زیرا آنها هم با این محدودیتهای شدید مواجه بودند و هم از ارتباط و تاثیر متقابل با محیط بیرون از خانه محروم بودند[۴].
آغاز مشروطیت
در مراحل ابتدایی انقلاب مشروطه (اواخر دهه ۱۲۷۰ – اوایل دهه ۱۲۸۰) زنان بیشتر تحت تاثیر روحانیان بودند و به دلیل حمایت آنان از مشروطیت، از خانههایشان بیرون آمدند و در تظاهرات و رفتارهای دیگری که غیرزنانه تلقی میشد شرکت میکردند، مانند جریان «شورش نان». کمکم حرکت زنان محسوستر شده و استقلال بیشتری یافت. آنها انجمنها و دورههای خصوصی برپا میکردند و آگاهی اجتماعی و فعالیت غیرخانگیشان بالاتر میرفت[۴].
برخی از انجمنها و سازمانهای مخفی زنان به نبردهای مسلحانه برای مشروطیت دست میزدند. برای مثال، در مبارزهای مسلحانه بین موافقان و مخالفان مشروطه در آذربایجان جسد ۲۰ زن در لباس مردانه یافت شده است. در سال ۱۲۹۰ وقتی شایعه شد برخی نمایندگان مجلس به خواستههای روسها تن دادهاند حدود ۳۰۰ تن از زنان با تپانچه به مجلس رفتند تا آنان را مجبور به «حراست از آزادی و تمامیت ارضی کشور» کنند[۷]. در آذربایجان قیام زینب پاشا را در دهه ۱۳۱۰ قمری مشاهده میکنیم و هنگام اوجگیری مبارزات مسلحانه مشروطیت زنان بسیاری مخفیانه در لباس مردان در مبارزات شرکت کردهاند و برخی از آنان به طور اتفاقی شناخته شدهاند، مثلا سربازی بود که جراحت برداشته بود و در درمانگاه از مداوای زخمش امتناع میکرد. کار به آنجا رسید که ستارخان به بالین او میآید و از او میخواهد که «پسرم تو نباید بمیری. ما به نیروی تو، به اراده آهنین تو نیاز داریم. چرا راضی نمیشوی زخمت را مداوا کنند؟» و سرباز در گوش او میگوید که من زن هستم[۸].
انجمنهای زنان اقدامات غیرقهرآمیز زیادی نیز در دفاع از مشروطیت و نیز وادار کردن انگلیس و روسیه به ترک ایران انجام دادند. از جمله فروختن جواهرات و خرید سهام از دولت در جریان تاسیس بانک ملی توسط مجلس. زنان مبتکر تحریم کالاهای خارجی بودند، مثلا سعی کردند قهوهخانهها را متقاعد کنند برای کاهش مصرف شکر وارداتی تعطیل شوند. این انجمنها میتینگهای بزرگی درباره نقش زنان در جنبش ملی ۱۲۹۰ برای خارج ساختن انگلیس و روسیه از ایران برگزار میکردند. جالب آنکه در یکی از مراودههای میان انمنهای زنان و هیئت روسی، این هیئت تلاش کرده بود زنان را متقاعد کند به دلیل اینکه قانون اساسی ایران حقوق زنان ایران را رعایت نکرده است، آنها نیز نباید برای حراست آن تلاش کنند. پاسخ گروههای زنان این بوده است که آنها خود نیز از شرایط خودشان ناراضی هستند اما مقصر، پیچیدگیهای سیاسی ناشی از حضور قدرتهای خارجی است. [۷]. گروههای زنان در سال ۱۲۹۰ با فعالان حق رای زنان در انگلستان تماس گرفتند و از آنان تقاضا کرده بودند دولت انگلیس از نفوذ سیاسی خود برای حمایت از ایرانیها استفاده کند، که این فعالان پاسخ داده بودند متاسفانه هیچ امتیاز سیاسی در دولت خود و قدرتی برای حمایت مردم ایران ندارند[۷].
سازمانهای زنان
نویسندگان بزرگ مشروطیت مانند کسروی، ملک زاده، آدمیت، نظام مافی، محیط مافی، ناظم الاسلام کرمانی، صفائی، دولت آبادی، رضوانی در آثار خود اشاراتی به تشکلهای زنان در انقلاب مشروطیت میکنند[۲]:
هرچند که به دلیل مخفی عمل کردن بسیاری از این انجمنها اطلاعاتی از آنها در دست نیست. مورگان شوستر نیز در کتاب اختناق ایران مینویسد چند بار با این انجمنهای مشروطه خواه زنان برخورد نزدیک داشته است. مثلا یک بار از طریق یکی از منشیان دفتر خزانه به او پیغام میدهند که خود و همسرش نباید با سلطنت طلبان رفت و آمد داشته باشد. هنگامی که میپرسد شما چطور از رفت و آمد همسر من اطلاع دارید پاسخ میگیرد مادرم که عضو انجمنهای مخفی زنانه است این پیغام را داده است[۹].
* انجمن آزادی زنان در ۱۹۰۷ [۲]
* انجمن مخدرات وطن در ۱۲۸۹ [۱۰]
* اتحادیه غیبی نسوان در ۱۹۰۷[۲]
* انجمن نسوان ایران در ۱۹۱۰[۲]
* انجمن نسوان وطن در ۱۹۱۰ [۲]
* شرکت خیریه خواتین ایران ۱۹۱۰[۲]
* اتحادیه نسوان در ۱۹۱۱ [۲]
* انجمن همّت خواتین در ۱۹۱۱ [۲]
* شورای هیأت خواتین مرکزی در ۱۹۱۱[۲]
پس از انقلاب مشروطه
تنها معدودی از این زنان ِ طرفدار مشروطیت، هوادار حقوق زنان بودند اما نخستین زنانی که در جنبش حقوق زنان ایران شرکت کردند یا خودشان از مشروطهخواهان و فعالان جنبش ملی دهه ۱۲۸۰ بودند (مانند صدیقه دولتآبادی و بانو امیر صحی ماهسلطان) و یا از خانوادههای روشنفکر ملیگرا بودند (مانند محترم اسکندری). بعد از سرد شدن تب مشروطهخواهی، «انبوه زنان بیسواد به اندرونیهای سابق خود بازگشتند» و تنها زنان تحصیلکرده و روشنفکر جنبش حقوق زنان را پی گرفتندی.[۱]
در این زمان مردان مشروطهخواه روشنفکری همچون میرزاده عشقی، ملکالشعرا بهار، ایرج میرزا و ... نیز از جنبش نوخواسته حقوق زنان حمایت میکردند به ویژه در حق تحصیل و کنار گذاشتن حجاب. مثلا در ۱۲ مرداد ۱۲۹۰ حاج محمدتقی وکیلالرعایا، نماینده مجلس نخستین بار در ایران برابری زن و مرد را در مجلس شورا مطرح کرده و خواستار حق رای برای زنان شد که مجلس را شوکه کرد و با مخالفت یکی از روحانیان مجلس مواجه شد. [۱] هرچند که این حمایتها نتوانست نتیجه چندانی داشته باشد، اما درمقایسه با حمایت از خواستههای زنان در جریان انقلاب ۱۳۵۷ قابل توجهتر بود.[۱۱]
پانویس
1. ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ ۱٫۲ ساناساریان، ص.۴۲-۴۶
2. ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ۲٫۴ ۲٫۵ ۲٫۶ ۲٫۷ ۲٫۸ ۲٫۹ پارسا بناب، یونس
3. ↑ external activity
4. ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ ۴٫۲ ساناساریان، ص.۳۸
5. ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ ساناساریان، ص.۳۰
6. ↑ در این دوره در خانهها و خیابانها جدایی جنسیتی وجود داشت که تا دوره پهلوی نیز ادامه یافت به ویژه درمیان طبقات پایینتر جامعه: در خانهها اندرونی و بیرونی مجزا بود، میهمانان زن توسط زنان پذیرایی میشدند و میهمانهای مرد توسط مردان. در خیابانهای پرجمعیت مانند لالهزار، شاه آباد و امیریه نیز در ساعتهای پرجمعیت عصر زنان باید از یک پیادهرو عبور میکردند و مردان از پیادهرویی دیگر. زنانی که میخواستند برای کاری به سمت دیگر خیابان بروند باید از پاسبان اجازه میگرفتند و تحت نظر او به سرعت حرکت میکردند. ساناساریان، ص.۳۰
7. ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ساناساریان، ص.۳۹-۴۱
8. ↑ ناهید، عبدالحسین ص.۸۶
9. ↑ ناهید، عبدالحسین ص.۹۵
10. ↑ ناهید، عبدالحسین
11. ↑ آفاری، ژانت ص.۱۰
منابع
* آفاری، ژانت. انجمنهای نیمه سری زنان در نهضت مشروطه. ترجمهٔ دکتر جواد یوسفیان. نشر بانو، 1996 - ترجمه ۱۳۷۷، ISBN 964-90772-1-9.
* پارسا بناب، یونس. تاریخ احزاب سیاسی ایران.
* ساناساریان، الیز. جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷). ترجمهٔ نوشین احمدی خراسانی. چاپ اول، تهران: نشر اختران، ۱۳۸۴، ISBN 964-7514-78-6، ص۷۴.